... آرشیو مطالب پست الکترونیک لینک rss عناوین مطالب وبلاگ بیداران
صفحه نخست
می دانی ؟
از افسانه های قدیم ،
چیزهایی در ذهنم سایه وار درگذر است !
کودک ،
خرگوش ،
پروانه ....
و من چقدر دلم می خواهد ،
همه داستان های پروانه ها را بدانم
که بی نهایت بار
در نامه ها و شعر ها
در شعله ها سوختند
تا سند ِ سوختن نویسنده شان باشند !
پروانه ها !
آخ !
تصور کن !
آن ها در اندیشه ی چیزی مبهم ،
که انعکاس لرزانی از حس ِ ترس ُ امید را
در ذهن کوچک و رنگارنگشان می رقصاند ،
به گـُل ها نزدیک می شوند !
یادم می آید !
روزگاری ساده لوحانه ،
صحرا به صحرا
و بهار به بهار
دانه دانه بنفشه های وحشی را یک دسته می کردم !
از : حسین پناهی
.:: Weblog Theme By : wWw.Theme-Designer.Com ::.